دکتر سید مهدی موسوی از نگاه ما - طلبه جذب شده به وهابیت

بررسی علل گرایش وی به وهابیت و یادداشت هایی بر برخی اظهار نظرهای وی

دکتر سید مهدی موسوی از نگاه ما - طلبه جذب شده به وهابیت

بررسی علل گرایش وی به وهابیت و یادداشت هایی بر برخی اظهار نظرهای وی

دکتر سید مهدی موسوی از نگاه ما - طلبه جذب شده به وهابیت
به نام خدای قلم

چندی است شخصی به نام سید مهدی موسوی در برخی رسانه های متعلق به جریان وهابیت، با ادعای به حق یافتن نگاه وهابیت، به ترویج اندیشه آنان علیه شیعه می پردازد.

این موضوع نظرم را جلب کرد و تلاش دارم با بررسی ادعاهای وی، یادداشت هایی را نسبت به آن بنویسم.

وهابی شدن وی آنچنان برایم اهمیت ندارد چرا که هر روز تعداد زیادی از مردم جهان تغییر مذهب می دهند.
سنی های زیادی هم هستند که شیعه می شوند. هرکس آزاد است پژوهش کند و به دنبال دین حق بگردد. هرکس آزاد است دیدگاه کسی را البته مسئولانه بپذیرد و یا نقد کند.
تنها مهم برای من این است که به پاسخ سوالات ذیل برسم:

1- چه اثرات محیطی، گرایش و اندیشه ای موجب شد وی به این سمت متمایل گردد؟ (مهندسی معکوس وهابی شدن)

2- افکار کلیدی وی که موجب حرکت او به سمت وهابیت شد چه بود و چه نقدی می توان نسبت به آن بیان کرد؟ چه قدر این افکار و آن نقدها منصفانه است؟

آخرین مطالب
سه شنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۰۰ ق.ظ

سماع موتی 9

پاسخه دوم

مراد از موتی در آیه (إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى) خود کفار هستند چنانچه شنقیطی می گوید:

أَنَّ الْمَعْنَى: إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى، أَیْ: لَا تُسْمِعُ الْکُفَّارَ الَّذِینَ أَمَاتَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ، وَکَتَبَ عَلَیْهِمُ الشَّقَاءَ فِی سَابِقِ عِلْمِهِ إِسْمَاعَ هُدًى وَانْتِفَاعٍ ; لِأَنَّ اللَّهَ کَتَبَ عَلَیْهِمُ الشَّقَاءَ، فَخَتَمَ عَلَى قُلُوبِهِمْ، وَعَلَى سَمْعِهِمْ، وَجَعَلَ عَلَى قُلُوبِهِمُ الْأَکِنَّةَ، وَفِی آذَانِهِمُ الْوَقْرَ، وَعَلَى أَبْصَارِهِمُ الْغِشَاوَةَ، فَلَا یَسْمَعُونَ الْحَقَّ سَمَاعَ اهْتِدَاءٍ وَانْتِفَاعٍ. وَمِنَ الْقَرَائِنِ الْقُرْآنِیَّةِ الدَّالَّةِ عَلَى مَا ذَکَرْنَا، أَنَّهُ جَلَّ وَعَلَا قَالَ بَعْدَهُ: وَمَا أَنْتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ
فَاتَّضَحَ بِهَذِهِ الْقَرِینَةِ أَنَّ الْمَعْنَى: إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى، أَیِ: الْکُفَّارَ الَّذِینَ هُمْ أَشْقِیَاءُ فِی عِلْمِ اللَّهِ إِسْمَاعَ هُدًى وَقَبُولٍ لِلْحَقِّ، مَا تُسْمِعُ ذَلِکَ الْإِسْمَاعَ وَمَا أَنْتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ، فَمُقَابَلَتُهُ جَلَّ وَعَلَا بِالْإِسْمَاعِ الْمَنْفِیِّ فِی الْآیَةِ عَنِ الْمَوْتَى بِالْإِسْمَاعِ الْمُثْبَتِ فِیهَا لِمَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِهِ، فَهُوَ مُسَلَّمٌ دَلِیلٌ وَاضِحٌ عَلَى أَنَّ الْمُرَادَ بِالْمَوْتِ فِی الْآیَةِ مَوْتُ الْکُفْرِ وَالشَّقَاءِ، لَا مَوْتُ مُفَارَقَةِ الرُّوحِ لِلْبَدَنِ، وَلَوْ کَانَ الْمُرَادُ بِالْمَوْتِ فِی قَوْلِهِ: إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى، مُفَارَقَةَ الرُّوحِ لِلْبَدَنِ لَمَا قَابَلَ قَوْلَهُ: إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى بِقَوْلِهِ: إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا بَلْ لَقَابَلَهُ بِمَا یُنَاسِبُهُ، کَأَنْ یُقَالَ: إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ لَمْ یَمُتْ، أَیْ: یُفَارِقْ رُوحُهُ بَدَنَهُ، کَمَا هُوَ وَاضِحٌ1.

کفار تشبیه و استعاره به موتی شده اند چون قلوب کفار را خداوند میراند و مهر بر قلب و سمعشان زده است پس حق را نمی شنوند و قرائن قران دال بر همین معنی است چنانچه در آیه بعدی خداوند فرمود: (وَمَا أَنْتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا؛ و نیز نمى‏توانى کوران را از گمراهى برهانى، تو فقط مى‏توانى سخن خود را به گوش کسانى برسانى که آماده پذیرش ایمان به آیات ما هستند). از آیه بعدی مشخص می گردد که مراد از موتی کفار هستند چون در مقابل این اسماعی که نفی شده اسماعی را اثبات کرده یعنی کسانی را می توانی بشنوانی که مومن به آیات ما باشند و این خودش دلیل واضح است که مراد از موت در این آیه موت کفر و شقاوت است نه موت مفارقت روح از بدن چون اگر مراد موت مفارقت روح از بدن باشد در این صورت مقابله آوردن به این جمله (إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا) صحیح نیست چون مناسب بود خداوند بفرماید: (إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ لَمْ یَمُتْ) یعنی کسی که روح از بدنش مفارقت نکرده باشد را می توانی بشنوانی.

در ادامه شنقیطی آیاتی را می آورد:

فَاعْلَمْ أَنَّ اسْتِقْرَاءَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ یَدُلُّ عَلَى هَذَا الْمَعْنَى ; کَقَوْلِهِ تَعَالَى: إِنَّمَا یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ وَقَدْ أَجْمَعَ مَنْ یُعْتَدُّ بِهِ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ أَنَّ الْمُرَادَ بِالْمَوْتَى فِی قَوْلِهِ: وَالْمَوْتَى یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ: الْکُفَّارُ، وَیَدُلُّ لَهُ مُقَابَلَةُ الْمَوْتَى فِی قَوْلِهِ: وَالْمَوْتَى یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ بِالَّذِینِ یَسْمَعُونَ فِی قَوْلِهِ: إِنَّمَا یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ، وَیُوَضِّحُ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَى قَبْلَهُ: وَإِنْ کَانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقًا فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِی السَّمَاءِ فَتَأْتِیَهُمْ بِآیَةٍ أَیْ: فَافْعَلْ، ثُمَّ قَالَ: وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِینَ إِنَّمَا یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ الْآیَةَ وَهَذَا وَاضِحٌ فِیمَا ذَکَرْنَا. وَلَوْ کَانَ یُرَادُ بِالْمَوْتَى مَنْ فَارَقَتْ أَرْوَاحُهُمْ أَبْدَانَهُمْ لَقَابَلَ الْمَوْتَى بِمَا یُنَاسِبُهُمْ ; کَأَنْ یُقَالَ: إِنَّمَا یَسْتَجِیبُ الْأَحْیَاءُ، أَیِ: الَّذِینَ لَمْ تُفَارِقْ أَرْوَاحُهُمْ أَبْدَانَهُمْ2.

دلالت بر همین معنی می کند چنانچه خداوند در آیه 36 سوره انعام فرمود: (إِنَّمَا یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ؛ تنها کسانى اجابت (دعوت تو) مى‏کنند که گوش شنوا دارند، اما مردگان «و آنها که روح انسانى را از دست داده‏اند ایمان نمى‏آورند و» خدا آنها را (در قیامت) مبعوث مى‏کند سپس به سوى او باز مى‏گردن) شنقیطی می گوید اهل علمی که به قول او اعتناء می شود اجماع کردند مراد از موتی در این آیه 36 انعام، کفار هستند چون تقابل این جمله (وَالْمَوْتَى یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ) با جمله (الَّذِینَ یَسْمَعُونَ) می رساند که مراد از موتی کفار هستند چون کفار جواب نمی دادند چنانچه آیه قبل (وَإِنْ کَانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقًا فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِی السَّمَاءِ فَتَأْتِیَهُمْ ...) این تفسیر از موتی را واضح می کند. اگر مراد از موتی مفارقت روح از بدن باشد مناسب بود خداوند می فرمود: (إِنَّمَا یَسْتَجِیبُ الْأَحْیَاءُ).

شنقیطی می گوید این آیه تسلی قلب پیامبر است که تو نمی توانی کسی را که خدا گمراه کرده هدایت کنی مگر کسی را که ما به ایمان به آیات هدایت کردیم و اگر مراد از موتی مفارقت روح از بدن باشد این تسلی پیامبر معنی ندارد3.

طبری و شنقیطی می گویند: مراد از آیه (إن الله یسمع من یشاء وما أنت بمسمع من فى القبور) جهال (کفار) هستند یعنی ای پیامبر قدرت نداری بر افهام کسی که خدا او را جاهل قرار داد و قدرت نداری بر شنواندن کسی که خدا او را از هدایت کر قرار داده است و صدر آیه از آیه 19 دلالت بر این مطلب می کند. خداوند فرمود: (وما یستوى الأعمى والبصیر ولا الظلمات ولا النور ولا الظل ولا الحرور وما یستوى الأحیاء ولا الأموات) مراد از اعمی کافر و بصیر مومن است و مراد از ظلمات کفر و نور ایمان است و مراد از ظل بهشت و حرور آتش است و مراد از احیاء مومنون (عقلاء) و اموات کفار (جهال) هستند4.

پس طبق بیانی که شده مراد از موتی کفار هستند که بر گوش و قلبشان مهر خورده است چنانچه خداوند در آیه 42 و 43 سوره یونس می گوید: (وَمِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ کَانُوا لَا یَعْقِلُونَ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْظُرُ إِلَیْکَ أَفَأَنْتَ تَهْدِی الْعُمْیَ وَلَوْ کَانُوا لَا یُبْصِرُونَ)؛ بعضى از آنان به تو گوش مى‏دهند، ولى مگر تو مى‏توانى حق را به گوش کسانى که گوش دلشان بسته است و با اینکه تعقل نمى‏کنند بشنوانى- و بعضى دیگرشان کسانى‏اند که به تو نگاه مى‏کنند، پس آیا مگر تو مى‏توانى کسانى را که کوردلند و در عین حال راه حق را نمى‏بینند هدایت کنى؟


--------------------------------------------------------------------------------------

1- شنقیطی، أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن، ج 6 ص 124 و 125، ناشر: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع بیروت، 1415ق.
2- شنقیطی، أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن، ج 6 ص 125، ناشر: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، 1415ق.
3- شنقیطی، أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن، ج 6 ص 126، ناشر: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، 1415ق.
4- ابن بطال، علی بن خلف، شرح صحیح البخارى لابن بطال، ج 3 ص 363، تحقیق: أبو تمیم یاسر بن إبراهیم، دار النشر: مکتبة الرشدالسعودیة، الریاض، چاپ دوم، 1423ق- شنقیطی، أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن، ج 6 ص 127، ناشر: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، 1415ق.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۱۷
R. M

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی