دکتر سید مهدی موسوی از نگاه ما - طلبه جذب شده به وهابیت

بررسی علل گرایش وی به وهابیت و یادداشت هایی بر برخی اظهار نظرهای وی

دکتر سید مهدی موسوی از نگاه ما - طلبه جذب شده به وهابیت

بررسی علل گرایش وی به وهابیت و یادداشت هایی بر برخی اظهار نظرهای وی

دکتر سید مهدی موسوی از نگاه ما - طلبه جذب شده به وهابیت
به نام خدای قلم

چندی است شخصی به نام سید مهدی موسوی در برخی رسانه های متعلق به جریان وهابیت، با ادعای به حق یافتن نگاه وهابیت، به ترویج اندیشه آنان علیه شیعه می پردازد.

این موضوع نظرم را جلب کرد و تلاش دارم با بررسی ادعاهای وی، یادداشت هایی را نسبت به آن بنویسم.

وهابی شدن وی آنچنان برایم اهمیت ندارد چرا که هر روز تعداد زیادی از مردم جهان تغییر مذهب می دهند.
سنی های زیادی هم هستند که شیعه می شوند. هرکس آزاد است پژوهش کند و به دنبال دین حق بگردد. هرکس آزاد است دیدگاه کسی را البته مسئولانه بپذیرد و یا نقد کند.
تنها مهم برای من این است که به پاسخ سوالات ذیل برسم:

1- چه اثرات محیطی، گرایش و اندیشه ای موجب شد وی به این سمت متمایل گردد؟ (مهندسی معکوس وهابی شدن)

2- افکار کلیدی وی که موجب حرکت او به سمت وهابیت شد چه بود و چه نقدی می توان نسبت به آن بیان کرد؟ چه قدر این افکار و آن نقدها منصفانه است؟

آخرین مطالب
چهارشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۰۰ ق.ظ

سماع موتی 10

پاسخ سوم

مراد آیات این است که همان طور که مردگان از شنیدن صدا نفعی نمی برند، کفار نیز از شنیدن سخنان پیامبر نفعی نمی برند. ابن قیم در تفسیر آیه (وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ) ابن قیم می گوید:

فسیاق الْآیَة یدل على أَن المُرَاد مِنْهَا أَن الْکَافِر الْمَیِّت الْقلب لَا تقدر على اسماعه اسماعا ینْتَفع بِهِ کَمَا أَن من فِی الْقُبُور لَا تقدر على إسماعهم إسماعا یَنْتَفِعُونَ بِهِ وَلم یرد سُبْحَانَهُ أَن أَصْحَاب الْقُبُور لَا یسمعُونَ شَیْئا1.

 آیه دلالت دارد بر کافری که قلبش مرده است؛ به نحوی که نمی توانی حقایق را به او برسانی تا از آن بهره مند شود؛ همان‌‌طور که نمی توانی به کسانی که در قبرند، چیزی بشنوانی، به طوری که نفع برند. آلوسی می گوید بعضی از اجله در تفسیر این آیه سوره روم گفتند: سماعی که نفع برساند آنها را نمی توانی بشنوانی و گاهی چیزی (سمع) نفی شده چون فایده و ثمره آن چیز نفی شده است2.

ابن تیمیه می گوید:

وَغَیْرِهِ وَلَیْسَ فِی الْقُرْآنِ مَا یَنْفِی ذَلِکَ فَإِنَّ قَوْلَهُ: {إنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى} إنَّمَا أَرَادَ بِهِ السَّمَاعَ الْمُعْتَادَ الَّذِی یَنْفَعُ صَاحِبَهُ فَإِنَّ هَذَا مَثَلٌ ضُرِبَ لِلْکُفَّارِ وَالْکُفَّارُ تَسْمَعُ الصَّوْتَ لَکِنْ لَا تَسْمَعُ سَمَاعَ قَبُولٍ بِفِقْهِ وَاتِّبَاعٍ کَمَا قَالَ تَعَالَى: {وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً} . فَهَکَذَا الْمَوْتَى الَّذِینَ ضَرَبَ لَهُمْ الْمَثَلَ لَا یَجِبُ أَنْ یُنْفَى عَنْهُمْ جَمِیعُ السَّمَاعِ الْمُعْتَادِ أَنْوَاعَ السَّمَاعِ کَمَا لَمْ یُنْفَ ذَلِکَ عَنْ الْکُفَّارِ؛ بَلْ قَدْ انْتَفَى عَنْهُمْ السَّمَاعُ الْمُعْتَادُ الَّذِی یَنْتَفِعُونَ بِهِ وَأَمَّا سَمَاعٌ آخَرُ فَلَا یُنْفَى عَنْهُمْ3.

 مراد از آیه (إنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى) این است که سماعی که به صاحبش نفع برساند نفی شده است و این آیه مثال زده شده برای کفار که صدا را می شنوند ولی نفع و تبعیت از این صدا نمی کنند چنانچه خداوند در آیه 171 سوره بقره فرمود (وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً ...؛ مثل کسانى که کافر شدند مثل آن چوپانى است که بر گوسفندان خود نهیب مى‏زند و چیزهایى مى‏گوید که گوسفندان نمى‏فهمند تنها صدایى و ندایى از او مى‏شنوند). همچنین برای مردگان جمیع سماع نفی نمی شود بلکه سماعی که از آن نفع ببرند نفی شده است چنانچه از کفار جمیع سماع نفی نشده بلکه سماعی که از آن نفع ببرند نفی شده و سماع دیگر نفی نشده است.

شنقیطی می گوید:

وَهَذَا التَّفْسِیرُ الْأَخِیرُ دَلَّتْ عَلَیْهِ أَیْضًا آیَاتٌ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ، جَاءَ فِیهَا التَّصْرِیحُ بِالْبَکَمِ وَالصَّمَمِ وَالْعَمَى مُسْنَدًا إِلَى قَوْمٍ یَتَکَلَّمُونَ وَیَسْمَعُونَ وَیُبْصِرُونَ، وَالْمُرَادُ بِصَمَمِهِمْ صَمَمُهُمْ عَنْ سَمَاعِ مَا یَنْفَعُهُمْ دُونَ غَیْرِهِ، فَهُمْ یَسْمَعُونَ غَیْرَهُ، وَکَذَلِکَ فِی الْبَصَرِ وَالْکَلَامِ، وَذَلِکَ کَقَوْلِهِ تَعَالَى فِی الْمُنَافِقِینَ: صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْجِعُونَ فَقَدْ قَالَ فِیهِمْ: صُمٌّ بُکْمٌ مَعَ شِدَّةِ فَصَاحَتِهِمْ وَحَلَاوَةِ أَلْسِنَتِهِمْ، کَمَا صَرَّحَ بِهِ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى فِیهِمْ: وَإِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ أَیْ: لِفَصَاحَتِهِمْ4.

آیاتی بر این تفسیر ابن تیمیه دلالت می کند که در این آیات تصریح به کر بودن و کور بودن و لال بودن کسانی می کند که تکلم می کنند و می شنوند و می بینند و مراد از کر بودن آنها این است که سماع دارند ولی سماعی که به آنها نفع برساند، ندارند مثل آیه 18 سوره بقره (صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْجِعُونَ). با اینکه می شنوند خداوند فرمود آنها کر هستند یعنی سماع نافع ندارند چنانچه در آیه 26 سوره احقاف فرمود: (... وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَیْءٍ إِذْ کَانُوا یَجْحَدُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ).

ابن رجب حنبلی در تفسیر این آیات می گوید:

فأن السماع یطلق ویراد به إدراک الکلام وفهمه ویراد به أیضا الانتفاع به والاستجابة له والمراد بهذه الآیات نفی الثانی دون الأول فإنها فی سیاق خطاب الکفار الذین لا یستجیبون للهدى ولا للإیمان إذا دعوا إلیه کما قال الله تعالى {وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَالْأِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لا یَسْمَعُونَ بِهَا} الآیة فی نفی السماع والإبصار عنهم لأن الشیء قد ینفی لانتفاء فائدته وثمرته فإذا لم ینتفع المرء بما یسمعه ویبصره فکأنه لم یسمع ولا یبصر وسماع الموتى هو بهذه المثابة وکذلک سماع الکفار لمن دعاهم إلى الإیمان والهدى5.

گاهی از سماع ادراک کلام و فهم کلام ارده می شود و گاهی از سماع انتفاع کلام و نفع اراده می شود و مراد از این آیات نفی ثانی (انتفاع) نه نفی اول (فهم و سمع) است. سیاق این آیات خطاب کفاری است که وقتی بخوانید آنها را جواب هدایت و ایمان را نمی دهند مثل این آیه 179 سوره اعراف (وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَالْأِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لا یَسْمَعُونَ بِهَا). آیه در نفی سماع و دیدن از آنها است و سمع و بصر نفی شده چون فائده و ثمره آن نفی شده است پس کانه نمی بینند و نمی شنوند. سماع موتی همینجوری است اصل سمع است ولی سمع نافع نیست چنانچه کفار هم می شنوند ولی سمع نافع ندارند.

ابن بطال شارح صحیح بخاری از طبری نقل می کند:

فإنک لا تسمع الموتى إسماعًا ینتفعون به، لأنهم قد انقطعت عنهم الأعمال، وخرجوا من دار العمل إلى دار الجزاء، فلا ینفعهم دعاؤک إیاهم إلى الإیمان بالله وبطاعته، فکذلک هؤلاء الذین کتب علیهم ربک أنهم لا یؤمنون، لا یسمعهم دعاؤک إیاهم إسماعًا ینتفعون به، لأن الله قد حتم علیهم ألا یؤمنوا، کما حتم على أهل القبور من أهل الکفر أنهم لا ینفعهم بعد کونهم فى القبور عمل، لأن الآخرة لیست بدار امتحان، وإنما هى دار جزاء6.

 مراد از (فإنک لا تسمع الموتى) سمعی که مردگان ازش نفع ببرند هست چون اعمال از مردگان قطع شده است و از دار العمل به دار الجزاء منتقل شده اند. پس خواندن پیامبر مردگان را به سوی ایمان و طاعت خدا نفعی نمی رساند چون عمل قطع شده است همچنانچه کفاری که کفرشان حتمی شده را بخوانی سمع آنها نفعی برای آنها ندارد چون خداوند بر آنها حتمی کرده که ایمان نمی آورند و اهل کفر از اهل قبور را هم بخوانی، خواندن آنها برای آنها نفعی ندارد چون عمل قطع شده است.

بن عثیمین می گوید: موتی از آنها سماع یا اسماع نفی شده است چون نفعی از آن سماع نمی برند چنانچه خداوند در آیه 21 سوره انفال درباره کفار فرمود: (وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لَا یَسْمَعُونَ)؛ و مانند کسانى که گفتند شنیدیم و حال آنکه نمى‏شنوند مباشید. در اینجا شنیدن نفی شده چون نفعی در این شنیدن نمی برند و اطاعت خدا نمی کنند7.

پاسخ چهارم

مراد آیات این است که ای پیامبر، تو مستقلاً و بدون اراده ما نمی توانی مردگان را شنوا سازی . ابن بطال از طبری نقل می کند که بعضی می گویند:


وذلک أن یکون معناه: فإنک لا تسمع الموتى بطاقتک وقدرتک، إذ کان خالق السمع غیرک، ولکن الله هو الذى یُسمعهم. وذلک نظیر قوله: (وما أنت بهاد العمى عن ضلاتهم) وذلک بالتوفیق والهدایة بید الله دون من سواه، فنفى عن نبیه أن یکون قادرًا أن یسمع الموتى إلا بمشیئة، کما نفى أن یکون قادرًا على هدایة الضلال إلا بمشیئته، وإنما أنت نذیر، فبلغ ما أُرسلت به8.

 مراد از این آیات این است که ای پیامبر تو با قدرت خودت نمی توانی مردگان را بشنوانی چون خالق سمع غیر تو است و سامع خداوند است چنانچه در آیه بعدی (آیه 81) خداوند فرمود (وما أنت بهاد العمى عن ضلاتهم) یعنی توفیق و هدایت دست خدا است پس خداوند نفی کرد اسماع را از پیامبر مگر اینکه خدا بخواهد (اذن خدا باشد) همچنانچه قدرت پیامبر بر هدایت گمراهان را نفی کرده مگر اینکه خدا بخواهد. پس طبق این بیان سماع موتی نفی نشده است بلکه اسماع نفی شده است. یعنی پیامبر استقلالا نمی تواند مردگان را بشنواند مگر اینکه اذن و مشیت خدا باشد و هدایت هم دست خداست مگر اینکه خدا بخواهد بوسیله پیامبر کسی را هدایت بکند چنانچه در آیه 56 سوره قصص آمده (إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛ مسلما تو نمی ‏توانی هر کس را که خود دوست بداری هدایت کنی، ولکن خداست که هر کس را بخواهد به ایمان می ‏رساند) همچنین حضرت عیسی به اذن الله مردگان را زنده می کرد یا کور مادر زاد را به اذن خدا شفا می داد. پس این آیه دال بر سماع موتی است.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

1- ابن القیّم الجوزیة، محمّد بن أبی بکر، الروح فی الکلام على أرواح الأموات والأحیاء بالدلائل من الکتاب والسنة، ص 45، دار الکتب العلمیة، بیروت.
آلوسی، محمود بن عبد الله، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ص 55.
2- ابن تیمیه، احمد، مجموع الفتاوى، ج 4 ص 298، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، مدینة نبویة، 1416ق.
3- شنقیطی، أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن، ج 6 ص 128، ناشر: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع بیروت، 1415ق.
4- ابن رجب، عبد الرحمن بن أحمد، أهوال القبور وأحوال أهلها إلى النشور، ص 81، تحقیق: عاطف صابر شاهین، دار الغد الجدید، المنصورة بمصر، چاپ اول، 1426ق.
5- ابن بطال، شرح صحیح البخارى لابن بطال، ج 3 ص 363، تحقیق: أبو تمیم یاسر بن إبراهیم، دار النشر: مکتبة الرشدریاض، چاپ دوم، 1423ق.
6- بن عثیمین، فتاوى نور على الدرب، ج 9 ص 2.
7- آلوسی، محمود بن عبد الله، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ص 55.، تحقیق: علی عبد الباری عطیة، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اوّل، 1415ق.
8- ابن بطال، شرح صحیح البخارى لابن بطال، ج 3 ص 361 و 362، تحقیق: أبو تمیم یاسر بن إبراهیم، دار النشر: مکتبة الرشدریاض، چاپ دوم، 1423ق.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۱۸
R. M

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی