دکتر سید مهدی موسوی از نگاه ما - طلبه جذب شده به وهابیت

بررسی علل گرایش وی به وهابیت و یادداشت هایی بر برخی اظهار نظرهای وی

دکتر سید مهدی موسوی از نگاه ما - طلبه جذب شده به وهابیت

بررسی علل گرایش وی به وهابیت و یادداشت هایی بر برخی اظهار نظرهای وی

دکتر سید مهدی موسوی از نگاه ما - طلبه جذب شده به وهابیت
به نام خدای قلم

چندی است شخصی به نام سید مهدی موسوی در برخی رسانه های متعلق به جریان وهابیت، با ادعای به حق یافتن نگاه وهابیت، به ترویج اندیشه آنان علیه شیعه می پردازد.

این موضوع نظرم را جلب کرد و تلاش دارم با بررسی ادعاهای وی، یادداشت هایی را نسبت به آن بنویسم.

وهابی شدن وی آنچنان برایم اهمیت ندارد چرا که هر روز تعداد زیادی از مردم جهان تغییر مذهب می دهند.
سنی های زیادی هم هستند که شیعه می شوند. هرکس آزاد است پژوهش کند و به دنبال دین حق بگردد. هرکس آزاد است دیدگاه کسی را البته مسئولانه بپذیرد و یا نقد کند.
تنها مهم برای من این است که به پاسخ سوالات ذیل برسم:

1- چه اثرات محیطی، گرایش و اندیشه ای موجب شد وی به این سمت متمایل گردد؟ (مهندسی معکوس وهابی شدن)

2- افکار کلیدی وی که موجب حرکت او به سمت وهابیت شد چه بود و چه نقدی می توان نسبت به آن بیان کرد؟ چه قدر این افکار و آن نقدها منصفانه است؟

آخرین مطالب
جمعه, ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۰:۰۰ ق.ظ

سماع موتی 12

حدیثی که در صحیح بخاری آمده است

حَدَّثَنِی عُثْمَانُ، حَدَّثَنَا عَبْدَةُ، عَنْ هِشَامٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: وَقَفَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَى قَلِیبِ بَدْرٍ فَقَالَ: «هَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا» ثُمَّ قَالَ: «إِنَّهُمُ الآنَ یَسْمَعُونَ مَا أَقُولُ»، فَذُکِرَ لِعَائِشَةَ، فَقَالَتْ: إِنَّمَا قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّهُمُ الآنَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِی کُنْتُ أَقُولُ لَهُمْ هُوَ الحَقُّ» ثُمَّ قَرَأَتْ {إِنَّکَ لاَ تُسْمِعُ المَوْتَى}1.

بعضی گفتند: کلمه «الآن» را که در روایت کشتگان چاه بدر وجود دارد، دلیل بر این می دانند که شنیدن آنها مخصوص به همان زمان بود و از معجزات پیامبر ص بود و در غیر آن وقت دیگر نمی شنیدند2.

اولا: لفظ الان فقط در این روایت از ابن عمر آمده است و در بسیاری از روایات که از خود عمر و ابی طلحه و انس و ابن شهاب نقل شده لفظ الان در روایت قلیب بدر نیامده است. حتی در نقل عائشه که سماع را نفی می کند لفظ الان در جمله (مَا قَالَ: «إِنَّهُمْ لَیَسْمَعُونَ مَا أَقُولُ) نیامده است. این روایت توان مقابله با باقی روایات ندارد و می توان گفت که لفظ الان در این روایت ادراج شده است.

ثانیا: حتی بگوییم الان در این روایت باشد باز نفی غیر الان را نمی کند چون در این روایت سماع الان ثابت شده اما سماع در غیر آن حال ثابت شده یا نه روایت نفی نمی کند. پس اثبات شی نفی ما عدا نمی کند. و اثبات سماع در غیر آن حالت بوسیله روایات دیگر می شود که در ادله سماع ذکر کردیم.

اما اینکه اشکال کردند که این از معجزات پیامبر بوده است:

اولا: این ادعا بدون دلیل است باید دلیل برای حرفشان بیارند.

ثانیا: ظاهرا قائلین به این حرف از نکته ای (تعریف معجزه) غافل شده اند که معجزه به کارخارق العاده ای گفته می شود که مدعیان نبوت برای اثبات مدعای خود که ارتباط با عالم غیب و خدای عالم هستی بوده می آوردند و دیگران را نیز به مقابله و معارضه و آوردن مثل آن دعوت می کنند، و چون کسی مانند آن را نمی تواند بیاورد و عاجز از انجام آن است بدان معجزه می گویند. حالا در این روایت پیامبر ص کنار مسلمانان با مردگان حرف زده نه در کنار مشرکان که بگوییم این معجزه برای آنها باشد. همچنین در این روایت پیامبر تحدی نکرده که شما هم اگر می توانید با مردگان حرف بزنید تا آنها عاجز باشند. پس معلوم می گردد اگر بگوییم این از باب اعجاز است بدون دلیل است و با تعریف معجزه سازگار نیست.

ثالثا: العبره بعموم اللفظ لا بخصوص السبب. یعنی شان نزول و واقعه ای دلالت نمی کند حکم آن مورد مخصوص آن مورد باشد و در جای دیگر جاری نشود بلکه اعتبار به عموم لفظ است و آن حکم در تمام جاها جاری می شود که مردگان از زنده ها شنواتر هستند.

روایت عبدالله بن مسعود

(عن عبد الله قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله و سلم: «إن لله ملائکة سیاحین فی الأرض یبلغونی من أمتی السلام»)3.
آلبانی می گوید این روایت صراحت دارد در اینکه پیامبر سلام مسلمین را نمی شنود و اگر می شنید، نیاز نبود که ملکی به او برساند4.

اولا: ابن عبد الهادی می گوید:

إنما فیها إن ذلک یعرض علیه ویبلغه صلى الله علیه وسلم تسلیماً، ومعلوم أنه أراد بذلک الصلاة والسلام الذی أمر الله به، سواء صلى علیه وسلم فی مسجده، أو مدینته، أو مکان آخر، فعلم أن ما أمر الله به من ذلک فإنه یبلغه. وأما من سلم علیه عند قبره فإنه یرد علیه، وذلک کالسلام على سائر المؤمنین5.

منظور از این سلام همان سلامی است که خدا به آن در آیه 33 سوره احزاب امر کرده (إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا) حالا صلوات دهنده و سلام دهنده در مسجد النبی باشند یا در مدینه یا در مکان دیگر باشند ملائکه آن سلام را به پیامبر ص می رسانند. و گرنه پیامبر (ص) نیز مانند سایر مسلمانان سلام کسی را که نزد قبرش به او سلام می کند، را می شنود. چنانچه ابن تیمیه می گوید: پیامبر (ص) سلام از نزدیک را می شنود6. همچنین روایتی به سند جید داریم که پیامبر فرمود: (من صلّی علیّ عند قبری سمعتُه)7. پس حداقل پیامبر نزد قبر می شنود و این روایات عموم آن روایت را تخصیص می زند.

ثانیا: این روایت نفی سمع نمی کند چون یکی از راهای سمع، رساندن آن کلام و سلام به پیامبر بوسیله ملائکه است.

ثالثا: بر فرض که سمع بوسیله این روایت نفی بشود اما آنچه مهم است پیامبر سلام ما رو متوجه می شود و می فهمد.

رابعا: اگر رساندن سلام بوسیله ملائکه دال بر نفی سمع باشد پس چرا با صیغه مخاطب در نماز و جاهای دیگر سلام می کنیم. در این صورت مناسب بود که بوسیله ضمیر غائب بر پیامبر ص سلام می کردیم.

خامسا: در مقابل این روایت روایتی داریم که که دلالت بر شنیدن سلام و رد آن توسط پیامبر دارد چنانچه پیامبر فرمود: (عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ و آله و َسَلَّمَ قَالَ: «مَا مِنْ أَحَدٍ یُسَلِّمُ عَلَیَّ إِلَّا رَدَّ اللَّهُ عَلَیَّ رُوحِی حَتَّى أَرُدَّ عَلَیْهِ السَّلَامَ»)8. خود البانی و شعیب ارنئووط این روایت را حسن می دانند و نووی و بعضی دیگر این روایت را صحیح می دانند9.

این روایت مطلق است یعنی در هر جاهی بر پیامبر سلام کنیم پیامبر جواب سلام را می دهد.

-------------------------------------------------------------------------

1- بخارى، محمّد، صحیح البخاری، ج 5 ص 77، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422ق.
2- البانی، موسوعة العلامة الإمام مجدد العصر محمد ناصر الدین الألبانی «موسوعة تحتوی على أکثر من (50) عملاً ودراسة حول العلامة الألبانی وتراثه الخالد»، ج 3 ص 765، صَنَعَهُ: شادی بن محمد بن سالم آل نعمان، ناشر: مرکز النعمان للبحوث والدراسات الإسلامیة وتحقیق التراث والترجمة، صنعاء – الیمن، چاپ اول، 1431ق.
3- نسائی، احمد، السنن الصغرى، ج 3 ص 43، تحقیق: عبد الفتاح أبو غدة، مکتب المطبوعات الإسلامیة، حلب، چاپ دوّم، 1406ق.
4- البانی، موسوعة العلامة الإمام مجدد العصر محمد ناصر الدین الألبانی «موسوعة تحتوی على أکثر من (50) عملاً ودراسة حول العلامة الألبانی وتراثه الخالد»، ج 3 ص 772 و 773، صَنَعَهُ: شادی بن محمد بن سالم آل نعمان، ناشر: مرکز النعمان للبحوث والدراسات الإسلامیة وتحقیق التراث والترجمة، صنعاء – الیمن، چاپ اول، 1431ق.
5- ابن عبد الهادی، محمّد، الصارم المنکی فی الرد على السبکی، ص 159 و 160، تحقیق: عقیل بن محمد المقطری الیمانی، مؤسسة الریان، بیروت، چاپ اول، 1424ق.
6- ابن تیمیه، احمد، مجموع الفتاوى، ج 27 ص 386، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، مدینة نبویة، 1416ق.
7- روضة المحدثینوهو یشبه أن یکون تفریغا لأحکام الحافظ ابن حجر وغیره على الأحادیث، مصدر الکتاب: برنامج منظومة التحقیقات الحدیثیةالمجانیمن إنتاج مرکز نور الإسلام لأبحاث القرآن والسنة بالإسکندریة، ج 3 ص 418- مناوی، التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ج 2 ص 828، مکتبة الإمام الشافعی، ریاض، چاپ سوم، 1408ق – شنقیطی، محمد الخضر، کوثَر المَعَانی الدَّرَارِی فی کَشْفِ خَبَایا صَحِیحْ البُخَاری، ج 13 ص 93، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
8- ابوداود سجستانى، سلیمان، سنن أبى داود، ج 2 ص 218، تحقیق: محمد محیى الدین عبد الحمید، المکتبة العصریة، بیروت، بى تا.
9- ابوداود سجستانى، سلیمان، سنن أبى داود، ج 2 ص 218- سنن أبی داود، سلیمان، ج 3 ص 384، محقق: شعَیب الأرنؤوطمحَمَّد کامِل قره بللی، ناشر: دار الرسالة العالمیة، چاپ اول، 1430قنووی، یحیی بن شرف، الأذکار، تحقیق: عبد القادر الأرنؤوط، دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، 1414ق.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۲۰
R. M

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی