دکتر سید مهدی موسوی از نگاه ما - طلبه جذب شده به وهابیت

بررسی علل گرایش وی به وهابیت و یادداشت هایی بر برخی اظهار نظرهای وی

دکتر سید مهدی موسوی از نگاه ما - طلبه جذب شده به وهابیت

بررسی علل گرایش وی به وهابیت و یادداشت هایی بر برخی اظهار نظرهای وی

دکتر سید مهدی موسوی از نگاه ما - طلبه جذب شده به وهابیت
به نام خدای قلم

چندی است شخصی به نام سید مهدی موسوی در برخی رسانه های متعلق به جریان وهابیت، با ادعای به حق یافتن نگاه وهابیت، به ترویج اندیشه آنان علیه شیعه می پردازد.

این موضوع نظرم را جلب کرد و تلاش دارم با بررسی ادعاهای وی، یادداشت هایی را نسبت به آن بنویسم.

وهابی شدن وی آنچنان برایم اهمیت ندارد چرا که هر روز تعداد زیادی از مردم جهان تغییر مذهب می دهند.
سنی های زیادی هم هستند که شیعه می شوند. هرکس آزاد است پژوهش کند و به دنبال دین حق بگردد. هرکس آزاد است دیدگاه کسی را البته مسئولانه بپذیرد و یا نقد کند.
تنها مهم برای من این است که به پاسخ سوالات ذیل برسم:

1- چه اثرات محیطی، گرایش و اندیشه ای موجب شد وی به این سمت متمایل گردد؟ (مهندسی معکوس وهابی شدن)

2- افکار کلیدی وی که موجب حرکت او به سمت وهابیت شد چه بود و چه نقدی می توان نسبت به آن بیان کرد؟ چه قدر این افکار و آن نقدها منصفانه است؟

آخرین مطالب
چهارشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۴۵ ب.ظ

استناد امیر المؤمنین (علیه السلام) به حدیث غدیر


سید مهدی موسوی ادّعا می کند که حضرت علی «علیه السلام» در هیچ کجا به روایت غدیر برای امر امامت و ولایت خود استناد نکرده اند. قطعا منشأ این چنین سخنانی جز عدم اطلاع در مباحث اعتقادی نمی باشد، چرا که با اندک تأمّل و مطالعه در کتب فریقین روشن می شود که علی «علیه السلام» نه تنها در مواقع مختلف مانند جلسۀ شورای منصوب از ناحیۀ عمر (1) و نیز در عصر خلافت خود (2) و دیگر موارد، به روایت غدیر استناد کرده اند، بلکه در مواردی از حاضران در مجلس نسبت به امر ولایت غدیر شهادت گرفته اند. چگونه ممکن است این احتجاج با توجه به شرائط زمانی و مکانی آن، تنها برای یاد آوردن دیگران نسبت به محبوبیّت و یاوری شان باشد؟!


مسلّم است که دوستی با پیامبر نیازی به تکرار کردن و تأیید حاضران ندارد، بلکه امر مهمی چون جانشینی بلافصل بعد از رسول است که باید آن را تکرار و از همگان نسبت به آن اقرار بگیرند. در ذیل فقط به چند نمونه از کتب شیعه و کتب اهل سنّت استناد می شود، تا حقیقت بر شخص منصف پوشیده نماند.

کتب شیعه

1.    خطبۀ وسیله

در اصول کافی، «کِتَابُ الرَّوْضَة»، خُطْبَةٌ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ «علیه السلام» وَ هِیَ خُطْبَةُ الْوَسِیلَة»، آمده است که «جابر بن یزید جعفی» می‌گوید: بر امام باقر «علیه السلام» وارد شدم و مطالبی در رابطۀ با بحث تفرقۀ مردم و اختلاف شیعیان گفتم. حضرت فرمودند:
«یَا جَابِرُ اسْمَعْ وَ عِ قُلْتُ إِذَا شِئْتَ قَالَ اسْمَعْ وَ عِ وَ بَلِّغْ حَیْثُ انْتَهَتْ بِکَ رَاحِلَتُکَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ «علیه السلام» خَطَبَ النَّاسَ بِالْمَدِینَةِ بَعْدَ سَبْعَةِ أَیَّامٍ مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ ذَلِکَ حِینَ فَرَغَ مِنْ جَمْعِ الْقُرْآنِ وَ تَأْلِیفِه‏ فَقَال:‏ ... .» (3)؛  «اى جابر! گوش کن و در یاد نگهدار. عرض کردم: اگر بخواهید چنین کنم. فرمود: گوش دار و در یاد نگهدار، و تا آن جا که مرکبت مى‏رود آن را به دیگران برسان. همانا امیر المؤمنین «علیه السلام» هفت روز پس از رحلت پیامبر، پس از فراغت از گردآورى و تألیف‏ قرآن براى مردم مدینه چنین خطبه خواند ...»
حضرت در این خطبۀ مفصّل، اشاره به داستان غدیر کرده اند و فرمودند:
«فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِلَى حَجَّةِ الْوَدَاعِ ثُمَّ صَارَ إِلَى غَدِیرِ خُمٍّ فَأَمَرَ فَأُصْلِحَ لَهُ شِبْهُ الْمِنْبَرِ ثُمَّ عَلَاهُ وَ أَخَذَ بِعَضُدِی حَتَّى رُئِیَ بَیَاضُ إِبْطَیْهِ رَافِعاً صَوْتَهُ قَائِلًا فِی مَحْفِلِهِ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَکَانَتْ عَلَى وَلَایَتِی وَلَایَةُ اللَّهِ وَ عَلَى عَدَاوَتِی عَدَاوَةُ اللَّهِ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً» فَکَانَتْ وَلَایَتِی کَمَالَ الدِّینِ وَ رِضَا الرَّبِّ جَلَّ ذِکْرُه‏ ...» (4)؛ «رسول خدا به سفر حجة الوداع رفت و سپس به غدیر خم آمد و در آن جا دستور داد شبیه منبرى برایش ساختند و بالاى آن رفت و بازوى مرا گرفت و بلند کرد، بدان سان که زیر بغلش نمودار شد و با آواز بلند در آن جا فرمود: «هر که را من سرور و مولى هستم على سرور و مولاى او است، خدایا دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار» پس روى دوستى من است دوستى خدا، و روى دشمنى من است دشمنى خدا، و خداى عزوجل در بارۀ جریان آن روز (این آیه را) نازل فرمود: «امروز دین شما را برای تان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما انتخاب کردم» پس ولایت من کمال دین و انتخاب و پسند پروردگار عزوجل ذکر گردید»

2.    هنگام بیعت با ابوبکر

در کتاب «احتجاج»، داستان بیعت گرفتن از حضرت علی «علیه السلام» نقل شده است، که به حضرت می‌ گویند: بیعت کن! ولی علی «علیه السلام» از بیعت کردن خودداری کرده و می فرمایند که شما باید با من بیعت کنید، چرا که من مستحقّ این امر هستم. در ادامه حضرت آن ها را نصیحت کرده و به حدیث غدیر اشاره می فرمایند:
«وَ لَا عَلِمْتُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) تَرَکَ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ حُجَّةً وَ لَا لِقَائِلٍ مَقَالا فَأَنْشُدُ اللَّهَ رَجُلًا سَمِعَ النَّبِیَّ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ یَقُولُ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ أَنْ یَشْهَدَ الْآنَ بِمَا سَمِعَ قَالَ زَیْدُ بْنُ أَرْقَمَ فَشَهِدَ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا بَدْرِیّاً بِذَلِکَ وَ کُنْتُ مِمَّنْ سَمِعَ الْقَوْلَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ 6 فَکَتَمْتُ الشَّهَادَةَ یَوْمَئِذٍ فَدَعَا عَلِیٌّ عَلَی» (5)‏؛  «من گمان نمی ‌کنم بعد از غدیر خم پیغمبر برای کسی حجّتی باقی گذاشته باشد. شما را به خداوند قسم می ‌دهم، هرکسی در غدیر خم این جمله پیغمبر را شنید: «هرکس من مولای او هستم بعد از من علی مولای اوست»، بلند شود و شهادت بدهد. «زید بن أرقم» می‌ گوید: دوازده نفر از صحابه ‌ای که در بدر شرکت کرده بودند بلند شدند و همان جا شهادت دادند، ولی من با این که شنیده بودم، شهادت نداده و آن را کتمان کردم، حضرت هم من را نفرین کرد

3.    در ملاقات خصوصی با ابوبکر

در «ارشاد القلوب» داستان دیدار ابوبکر با امیرالمؤمنین «علیه السلام» در یکی از کوچه‌های «بنی نجار» نقل شده است، که ابوبکر به علی «علیه السلام» سلام داد و با ایشان مصافحه کرد و گفت: تو هنوز از اینکه مردم با من بیعت کردند، ناراحت هستی؟ بعد حضرت در جواب، به وی فرمودند:
«... یَا أَبَا بَکْرٍ هَلْ تَعْلَمُ أَحَداً أَوْثَقَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَدْ أَخَذَ بَیْعَتِی عَلَیْکَ فِی أَرْبَعَةِ مَوَاطِنَ وَ عَلَى جَمَاعَةٍ مِنْکُمْ وَ فِیهِمْ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ فِی یَوْمِ الدَّارِ وَ فِی بَیْعَةِ الرِّضْوَانِ تَحْتَ الشَّجَرَةِ یَوْمَ جُلُوسِهِ فِی بَیْتِ أُمِّ سَلَمَةَ وَ فِی یَوْمِ الْغَدِیرِ بَعْدَ رُجُوعِهِ مِنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ فَقُلْتُمْ بِأَجْمَعِکُمْ‏ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ ...» (6)؛  «ای ابابکر! آیا مورد وثوق‌تر از رسول خدا کسی را سراغ داری؟ پیامبر در چهار جا نسبت به من از تو بیعت گرفت. و از جماعتی که با تو بودند مثل عمر و عثمان نیز بیعت گرفت. در حدیث دار، در بیعت رضوان زیر درخت، روزی که در خانه ‌ام سلمه نشسته بودیم، و در روز غدیر بعد از برگشتن از حجة الوداع، پس همگی شما گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم»

4.    در شورای شش نفره

شیخ طوسی در «أمالی» نقل می کند:
«عَنْ أَبِی الطُّفَیْلِ، قَالَ: کُنْتُ فِی الْبَیْتِ یَوْمَ الشُّورَى وَ سَمِعْتُ عَلِیّاً (عَلَیْهِ السَّلَام) یَقُولُ: ... فَأَنْشُدُکُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِیکُمْ أَحَدٌ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ):" مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ" غَیْرِی قَالُوا: اللَّهُمَّ لَا» (7)؛  «ابو طفیل می گوید: روزی که گروه شورای شش نفره در خانه گرد آمدند، من همراه امام علی «علیه السلام» بودم و شنیدم که به آنان می گفت: ... شما را به خدا سوگند می دهم! آیا میان شما کسی جز من هست که پیامبر (ص) درباره اش چنین فرموده باشد: (آن که من ولی و رهبر اویم، علی مولا و پیشوای اوست؛ بار پروردگارا! دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار) گفتند نه»

کتب اهل سنّت

5.    در شورای شش نفره

یکی از موارد احتجاج حضرت علی «علیه السلام» به حدیث غدیر، در شورای شش نفره بوده است، چنان که در کتب اهل سنّت آمده است، که عامر بن واثله می گوید:
«عامر بن واثلة قال: کنت مع علی «علیه السلام» فی البیت یوم الشورى فسمعت علیاً یقول له: لأحتجن علیکم بما لا یستطیع عربیکم ولا عجمیکم یغیر ذلک ... فأنشدکم بالله هل فیکم أحد قال له رسول الله صلى الله علیه وسلم: ((من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، لیبلغ الشاهد منکم الغائب)) غیری؟. قالوا: اللهم لا ...» (8)؛  «عامر بن واثلة می گوید: روزی که گروه شورای شش نفره در خانه گرد آمدند، من همراه امام علی «علیه السلام» بودم و شنیدم که به آنان چنین گفت: استدلالی نیرومند بر حقانیت خود دارم که عرب و عجم توان رد کردن آن را ندارند ... شما را به خدا سوگند می دهم! آیا میان شما کسی جز من هست که پیامبر 6 درباره اش چنین فرموده باشد: (آن که من ولی و رهبر اویم، علی مولا و پیشوای اوست؛ بار پروردگارا! دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار، هر که این سخن را از من شنید، بر او واجب است آن را به غایبان و دیگر مسلمانان خبر دهد)؟ گفتند نه»

6.    در مکانی به نام «رحبة»

احمد بن حنبل در کتاب مسندش با سند صحیح نقل می ‌کند:
«... عن أبی الطفیل، قال: جمع علی رضی الله عنه الناس فی الرحبة، ثم قال لهم: أنشد الله کل امرئ مسلم سمع رسول الله صلى الله علیه وسلم یوم غدیر خم ما سمع، لما قام فقام ثلاثون من الناس، وقال أبو نعیم: فقام ناس کثیر فشهدوا حین أخذه بیده، فقال للناس: "أتعلمون أنی أولى بالمؤمنین من أنفسهم؟ " قالوا: نعم یا رسول الله، قال: "من کنت مولاه فهذا مولاه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه " قال: فخرجت وکأن فی نفسی شیئا، فلقیت زید بن أرقم فقلت له: إنی سمعت علیا رضی الله عنه یقول: کذا وکذا، قال: فما تنکر؟ قد سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول ذلک له» (9)؛

«ابو طفیل می گوید: حضرت على «علیه السلام» مردم را در رحبه جمع کرد، و فرمود: شما را به خدا سوگند، هر مرد مسلمانى که غدیر خم را به خاطر دارد و سخنى را که در آن روز از رسول خدا (ص) شنیده است، از جا برخیزد و شهادت دهد. سى تن از مردم براى اقامه شهادت به پا خاستند، ابو نعیم گفته است که افراد بسیارى‏ شهادت دادند ـ و اعلام کردند آن هنگام که رسول خدا (ص) دست امیر المؤمنین على «علیه السلام» را به دست مبارک خود گرفت، خطاب به مردم فرمود: آیا می ‌دانید که من شایسته ‌تر به مؤمنان از خود آن ها مى ‏باشم؟ همگى سخن پیامبر را تصدیق کردند. رسول خدا (ص) فرمود: هر کس من مولای او هستم،‌ این [علی] مولای او است، پروردگارا ! دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار». ابو طفیل گفت: از میان جمع در حالى بیرون رفتم که در خودم احساس ناراحتى مى‏کردم، و در بازگشت از اجتماع مردم، به دیدار «زید بن ارقم» رفتم و به او گفتم: از على چنین و چنان شنیدم و ناراحت شدم! «زید» گفت: آن چه را که شنیدى انکار مکن! زیرا آن چه تو امروز شنیده ای من از رسول خدا شنیده‏ ام»
روایت فوق صحیح است، چنان که؛

الف) هیثمی می ‌گوید:

«رواه أحمد، ورجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة، وهو ثقة» (10):  « این روایت را احمد نقل کرده و راویان آن، راویان صحیح بخاری هستند؛ غیر از فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است»

ب) محمد ناصر البانی می ‌گوید :

«أخرجه أحمد ( 4 / 370 ) و ابن حبان فی " صحیحه " ( 2205 - موارد الظمآن ) و ابن أبی عاصم ( 1367 و 1368 ) و الطبرانی ( 4968 ) و الضیاء فی " المختارة " ( رقم - 527 بتحقیقی )، قلت: و إسناده صحیح على شرط البخاری» (11)؛  «سند این روایت بنا بر نقل بخاری صحیح است»

ج) محققین کتاب مسند هم به صحّت آن اذعان دارند:

«إسناده صحیح، رجاله ثقات رجال الشیخین غیر فطر- وهو ابن خلیفة- فمن رجال أصحاب السنن، وروى له البخاری مقرونا، وهو ثقة» (12)

7.    در جنگ جمل:

حاکم نیشابوری در کتاب المستدرک می نویسد:
«... ثنا رفاعة بن إیاس الضبی، عن أبیه، عن جده، قال: کنا مع علی یوم الجمل، فبعث إلى طلحة بن عبید الله أن القنی فأتاه طلحة، فقال: نشدتک الله، هل سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم؟ یقول: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من ولاه، وعاد من عاداه» ؟ قال: نعم، قال: فلم تقاتلنی؟ قال: لم أذکر، قال: فانصرف طلحة» (13)؛ «رفاعه بن ایاس از جدش که در جنگ جمل حضور داشته است نقل می ‌کند که گفت: علی «علیه السلام» در پیامی برای طلحه درخواست دیدار با وی را نمود، پس از آمدن طلحه به وی گفت: تو را به خدا سوگند، آیا از رسول خدا 6 شنیدی که فرمود: کسی که من مولای او هستم علی مولای او است، خداوندا دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار؟ گفت: آری، فرمود: پس چرا با من می جنگی؟ گفت: آن را فراموش کرده ام»
برای مطالعه بیشتر دربارۀ احتجاج امام علی «علیه السلام» و سائر ائمه به حدیث غدیر می توانید به کتاب های «المراجعات یا الغدیر» مراجعه کنید.
کسانی که مورد نفرین حضرت علی «علیه السلام»  قرار گرفته اند
امیر مؤمنان علی «علیه السلام» در مواقع مختلف با استناد به روایت غدیر و شهادت گرفتن از حاضران در مجلس، بر همگان تا قیامت ثابت کردند، که جز امامت نمی توان معنای دیگری از حدیث غدیر برداشت کرد. یکی از بهترین شواهد برای اثبات و برداشت امامت از غدیر، نفرین حضرت علی «علیه السلام» برای کسانی است که از اقرار به شهادت خود داری کرده، و به نفرین ایشان مبتلا شدند. از آن جایی که به صرف شهادت ندادن دربارۀ دوستی شخصی با پیامبر، نفرین کردن جایگاهی ندارد، به وضوح برای هر شخص منصف روشن می شود که به غیر از امر مهمّ ولایت و جانشینی، نمی توان سخن دیگری را از حدیث غدیر برداشت کرد.
در ذیل با توجه به کتب اهل سنت، احوالات چند نفر را که مبتلای به نفرین حضرت علی «علیه السلام» شده اند، مطرح می کنیم.

•    عدّه ای مانند أنس بن مالک ، براء بن عازب و جریر بن عبدالله؛

در کتاب «أنساب الأشراف بلاذری» آمده است که:
«... عَنْ أَبِی وَائِلٍ شَقِیقِ بْنِ سَلَمَةَ، قَالَ: قَالَ عَلِیٌّ عَلَى الْمِنْبَرِ: [نَشَدْتُ اللَّهَ رَجُلا سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ: اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ. إِلا قَامَ فشهد] وتحت الْمِنْبَرِ أَنَسُ بْنُ مَالِکٍ وَالْبَرَاءُ بْنُ عَازِبٍ، وَجَرِیرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ- فَأَعَادَهَا فَلَمْ یُجِبْهُ أحد (منهم) [فَقَالَ: اللَّهُمَّ مَنْ کَتَمَ هَذِهِ الشَّهَادَةَ وَهُوَ یَعْرِفُهَا فَلا تُخْرِجْهُ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى تَجْعَلَ به آیة یعرف بها] قال (أبو وائل): فبرص أنس، وعمی البراء، ورجع جریر أعرابیا بعد هجرته، فأتى السراة فمات فِی بیت أمّه بالسراة» (14)؛  «أبو وائل می گوید که امیرالمؤمنین علی «علیه السلام» بالای منبر بود، و فرمود: قسم می دهم هرکسی که از پیغمبر در غدیر خم شنیده است جمله «خداوندا دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار» بگوید. زیر منبر أنس بن مالک، براء بن عازب و جریر بن عبدالله بودند. علی «علیه السلام» دوباره سوگند داد ولی این 3 نفر هیچ کدام بلند نشدند. امیرالمؤمنین علی «علیه السلام» فرمود: خدایا آنهایی که سخن پیامبر (ص) را در غدیر شنیدند و امروز شهادت ندادند، در این دنیا به بلایی گرفتار کن، که همه آن را ببینند. ابو وائل می گوید: أنس بن مالک به بیماری پیسی گرفتار شد، براء بن عازب کور شد، جریر بن عبدالله حافظه اش را از دست داد و در منزل مادرش از دنیا رفت»

•    سه نفر مبتلا به نفرین شدند؛

«دخلت على عبد الرحمن بن أبی لیلى، فحدثنی أنه شهد علیا فی الرحبة قال: أنشد الله رجلا سمع رسول الله صلى الله علیه وسلم وشهده یوم غدیر خم إلا قام، ولا یقوم إلا من قد رآه، فقام اثنا عشر رجلا، فقالوا: قد رأیناه وسمعناه حیث أخذ بیده یقول: " اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله " فقام إلا ثلاثة لم یقوموا، فدعا علیهم، فأصابتهم دعوته» (15)؛  «امیرالمؤمنین علی «علیه السلام» در رحبه گفت: شما را به خدا قسم می دهم هرکس از شما شنیده در غدیر پیغمبر در حق من چه گفت، بلند شود و بگوید، پس 12 نفر بلند شدند و گفتند که ما دیدیم و شنیدیم که پیامبر دست شما را گرفت و گفت: «خداوندا دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار، یاری کننده اش را یاری کن، و خوار کننده اش را خوار کن» (در این میان) 3 نفر از صحابه برای شهادت دادن برنخاستند، حضرت آن ها را نفرین کرد، و این نفرین مستجاب شد»

•    زید بن ارقم؛

یکی از کسانی که به دلیل کتمان واقعۀ غدیر، مورد نفرین امیر المؤمنین علی «علیه السلام»  قرار گرفته است، «زید بن أرقم» است، که در روایتی نقل شده؛
«وعن زید بن أرقم قال: نشد علی الناس: أنشد الله رجلا سمع النبی - صلى الله علیه وسلم - یقول: " من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه"؟ فقام اثنا عشر بدریا، فشهدوا بذلک، وکنت فیمن کتم فذهب بصری» (16)؛  «زید بن أرقم می گوید : علی «علیه السلام» سوگند داد که هر کس از پیامبر 6، جملۀ «کسی که من مولای او هستم علی مولای او است، خداوندا دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار» شنیده است، شهادت بدهد. پس 12 نفر از بدریون برخاستند و به آن شهادت دادند ولی من کتمان کردم و چشمم را از دست دادم»

•    أنس بن مالک

إبن قتیبه دینوری می نویسد: أنس بن مالک بیماری پیسی داشت، و زمانی که از وی علّتش را پرسیدند، گفت:
«أن «علیا» - رضى الله عنه- سأله عن قول رسول الله- صلّى الله علیه وسلم-: اللَّهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه؟ فقال: کبرت سنّى ونسیت. فقال له على- رضى الله عنه- إن کنت کاذبا فضربک الله، ببیضاء لا تواریها العمامة» (17)؛  «امیرالمؤمنین علی «علیه السلام» فرمود: هرکسی که از پیغمبر در غدیر خم شنیده است جمله «خداوندا دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار» بگوید. أنس بن مالک گفت که من پیر شدم و فراموش کردم. حضرت هم فرمودند خدایا اگر دروغ می گوید، او را به یک بیماری گرفتار کن که با عمامه هم نتواند بپوشاند»
------------------------------------------------------------

(1) طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی، ص 333؛ ابن المغازلی، علی بن محمّد (م 483)، مناقب أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب رضی الله عنه، ص 170؛ که در ذیل عنوان «شورای شش نفره» خواهد آمد.

(2) ابن حنبل شیبانی، أحمد، مسند أحمد بن حنبل، ج 32، ص 56، که در ذیل عنوان «مکانی به نام رحبه» خواهد آمد.

(3) کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج 8، ص 18، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

(4) الکافی، ج 8، ص 27.

(5) طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 1، ص 74،  نشر مرتضى، مشهد، چاپ اول، 1403 ق.

(6) دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏2 ، ص 264، الشریف الرضی، قم، چاپ اول، 1412ق.

(7) طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی، ص 333،  دار الثقافة،  قم، چاپ اول، 1414ق.

(8) ابن المغازلی، علی بن محمّد (م 483)، مناقب أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب رضی الله عنه، ص 170، تحقیق أبو عبد الرحمن ترکی بن عبد الله الوادعی، دار الآثار، صنعاء، چاپ اوّل، 1424 هـ.ق.

(9) ابن حنبل شیبانی، أحمد، مسند أحمد بن حنبل، ج 32، ص 56، تحقیق: شعیب الأرنؤوط وعادل مرشد و دیگران، مؤسسة الرسالة، چاپ اوّل، 1421ق.

(10) هیثمی، علی بن ابی بکر (م 807)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9، ص 104، تحقیق: حسام الدین القدسی، مکتبة القدسی، القاهرة، 1414 هـ.ق.

(11) «البانی، محمد ناصر، سلسلة الاحادیث الصحیحة و شئ من فقهها و فوائدها، ج 4، ص 331، مکتبة المعارف، ریاض، 1415 هـ. (و ج 4 ، ص 249، طبق برنامه المکتبة الشاملة).

(12) ابن حنبل شیبانی، أحمد، مسند أحمد بن حنبل، ج 32، ص 56، تحقیق: شعیب الأرنؤوط وعادل مرشد و دیگران، مؤسسة الرسالة، چاپ اوّل، 1421ق.

(13) حاکم نیشابورى، محمّد، المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 419، تعلیق: محمد بن أحمد ذهبى، تحقیق: مصطفى عبدالقادر عطا، دارالکتب العلمیة، چاپ اوّل، بیروت، 1411ق.

(14) بلاذری، أحمد بن یحیى، جمل من أنساب الأشراف، ج 2، ص 156 و 157، تحقیق سهیل زکار وریاض الزرکلی، نشر دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1417 هـ - 1996 م.

(15) ابن حنبل شیبانی، أحمد، مسند أحمد بن حنبل، ج 2، ص 270 و 271، تحقیق: شعیب الأرنؤوط وعادل مرشد و دیگران، مؤسسة الرسالة، چاپ اوّل، 1421ق.

(16) هیثمی، علی بن ابی بکر (م 807)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9، ص 106، تحقیق: حسام الدین القدسی، مکتبة القدسی، القاهرة، 1414 هـ.ق.

(17) إبن قتیبة دینوری، عبد الله بن مسلم، المعارف، ج 1، ص 580، تحقیق: ثروت عکاشة، نشر الهیئة المصریة العامة للکتاب، القاهرة، چاپ دوم، 1992 م.
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۲۹
R. M

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی