دکتر سید مهدی موسوی از نگاه ما - طلبه جذب شده به وهابیت

بررسی علل گرایش وی به وهابیت و یادداشت هایی بر برخی اظهار نظرهای وی

دکتر سید مهدی موسوی از نگاه ما - طلبه جذب شده به وهابیت

بررسی علل گرایش وی به وهابیت و یادداشت هایی بر برخی اظهار نظرهای وی

دکتر سید مهدی موسوی از نگاه ما - طلبه جذب شده به وهابیت
به نام خدای قلم

چندی است شخصی به نام سید مهدی موسوی در برخی رسانه های متعلق به جریان وهابیت، با ادعای به حق یافتن نگاه وهابیت، به ترویج اندیشه آنان علیه شیعه می پردازد.

این موضوع نظرم را جلب کرد و تلاش دارم با بررسی ادعاهای وی، یادداشت هایی را نسبت به آن بنویسم.

وهابی شدن وی آنچنان برایم اهمیت ندارد چرا که هر روز تعداد زیادی از مردم جهان تغییر مذهب می دهند.
سنی های زیادی هم هستند که شیعه می شوند. هرکس آزاد است پژوهش کند و به دنبال دین حق بگردد. هرکس آزاد است دیدگاه کسی را البته مسئولانه بپذیرد و یا نقد کند.
تنها مهم برای من این است که به پاسخ سوالات ذیل برسم:

1- چه اثرات محیطی، گرایش و اندیشه ای موجب شد وی به این سمت متمایل گردد؟ (مهندسی معکوس وهابی شدن)

2- افکار کلیدی وی که موجب حرکت او به سمت وهابیت شد چه بود و چه نقدی می توان نسبت به آن بیان کرد؟ چه قدر این افکار و آن نقدها منصفانه است؟

آخرین مطالب

۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

پنجشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۴۶ ب.ظ

پیامبر و تزکیه صحابه

عدم موفقیّت پیامبر

سید مهدی موسوی مدّعی است، در باور تاریخی که شیعیان از پیامبر گزارش داده اند، عدم موفقیّت ایشان در امری چون تذکیه یارانش، جلوه نمایی می کند. او با استناد به آیۀ 164 سورۀ آل عمران وظایف پیامبر را در چهار عمل بیان می دارد؛
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ»؛ «خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگى بخشید] هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند»
بعد ادّعا می کند که شیعیان چون معتقد بر ارتداد صحابه به جز  4 یا 5 نفر هستند، پس پیامبر در کارش موفّق نبوده است؟ آیا این اهانت و جسارت به ایشان نیست؟

پاسخ:

اولا:

آیا شیعیان بر این باورند که پیامبر در کار تربیت و رسالتش موفّق نبوده است، یا اینکه مردم شایستگی دعوت پیامبر را نداشته اند؟ آیا عدم پذیرش دعوت دیگر انبیاء مانند؛ حضرت موسی با آن همه زحمات، وقتی ده روز بیشتر به کوه طور می رود، گوساله پرست می شوند، چنان که در آیۀ 148 سورۀ اعراف می فرماید:
«وَ اتخَّذَ قَوْمُ مُوسىَ‏ مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ أَلَمْ یَرَوْاْ أَنَّهُ لَا یُکلَّمُهُمْ وَ لَا یهَدِیهِمْ سَبِیلاً اتخَّذُوهُ وَ کَانُواْ ظَلِمِینَ»؛ «قوم موسى بعد (از رفتن) او (به میعادگاه خدا)، از زیورهاى خود گوساله‌‏اى ساختند جسد بی‌‏جانى که صداى گوساله داشت! آیا آن ها نمى‌دیدند که با آنان سخن نمى ‏گوید، و به راه (راست) هدایتشان نمى ‏کند؟! آن را (خداى خود) انتخاب کردند، و ظالم بودند» حضرت نوح که 950 سال زحمت رسالت الهی را بر دوش می کشد، و قرآن در آیۀ 40 سورۀ هود می فرماید:
«... وَ مَا آَمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیل»؛ «جز عده کمى همراه او ایمان نیاوردند»
آمدن عذاب دنیوی در زمان دیگر انبیاء، که بارها در قرآن از آن سخن گفته شده است، به جز قوم یونس که قبل از نشانه های عذاب، توبه کرده و ایمان آوردند، چنان چه در آیۀ 98 سورۀ یونس می فرماید:
«فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إیمانُها إِلاَّ قَوْمَ یُونُس لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلى‏ حینٍ»؛ «چرا هیچ یک از شهرها و آبادی ها ایمان نیاوردند که (ایمانشان بموقع باشد، و) به حالشان مفید افتد؟! مگر قوم یونس هنگامى که آن ها ایمان آوردند، عذاب رسواکننده را در زندگى دنیا از آنان برطرف ساختیم و تا مدّت معیّنى [پایان زندگى و اجلشان‏] آن ها را بهره‌‏مند ساختیم.
نشان از ضعف انبیاء دارد، یا نشان دهندۀ ضعف در قابلیّت مردم می باشد؟

ثانیا:

گویا سید مهدی موسوی، نگاهی به روایات اهل سنّت نکرده است!!!؟
در روایت حوض کتاب صحیح بخاری، که صحیح ترین کتب اهل سنّت به شمار می آید، از ابو هریره از پیامبر اکرم 6 آمده است؛
«... عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: "بَیْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَیْنِی وَبَیْنِهِمْ، فَقَالَ: هَلُمَّ، فَقُلْتُ: أَیْنَ؟ قَالَ: إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ، قُلْتُ: وَمَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَکَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ القَهْقَرَى. ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَیْنِی وَبَیْنِهِمْ، فَقَالَ: هَلُمَّ، قُلْتُ أَیْنَ؟ قَالَ: إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ، قُلْتُ: مَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَکَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ القَهْقَرَى، فَلاَ أُرَاهُ یَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَم» (1)؛  «از ابو هریره از پیامبر اکرم (ص) که می فرمایند: فردای قیامت، تعدادی از صحابه مرا می آورند و اینها را نمی گذارند که در کنار حوض بیایند و آن ها را از من دور می کنند ، من می گویم: اینها را کجا می برید؟ ندا می رسد: قسم به خدا! اینها را به طرف آتش جهنم می بریم. می گویم: مگر چه کار کرده اند؟ ندا می رسد: اینها بعد از تو مرتد شدند و به دوران قبل از اسلام شان [جاهلیت] بازگشتند. پس یاران مرا به سوی جهنم می برند، به جز به اندازه حَمَل نِعَم ـ حیوانات اندکی که از گله جدا شده و سرگردان در بیابان می شوند ـ نجات پیدا می کنند.
اگر صحابه به جز عدّۀ کمی مبتلا به ارتداد شده و از آتش جهنم نجات پیدا می کنند، پس چگونه پیامبر یارانش را تزکیه نموده است!؟
و یا در صحیح بخاری از ابو هریره آمده است؛
«لَمَّا تُوُفِّیَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَاسْتُخْلِفَ أَبُو بَکْرٍ بَعْدَهُ، وَکَفَرَ مَنْ کَفَرَ مِنَ العَرَب ...»؛   «بعد از وفات رسول خدا (ص) و به خلافت رسیدن ابوبکر، (تعداد انبوهی) از عرب کافر شدند ...»
در بعضی از کتب اهل سنّت ارتداد همۀ صحابه مطرح شده است، مانند «البدایة و النهایة ابن کثیر» که به نقل از عایشه آمده است:
«لما قبض رسول الله صلى الله علیه وسلم ارتدت العرب قاطبة وأشربت النفاق»؛  «وقتی پیامبر از دنیا رفت تمامی عرب، مرتد شدند و نفاق به اوج خودش رسید»
بنابراین روایات اهل سنّت هم نشان دهندۀ ارتداد صحابه می باشد. اکنون سید مهدی موسوی باید پاسخ دهد که چگونه همۀ صحابه دچار ارتداد شده اند؟
--------------------------------------------------------------------
(1) بخارى، محمّد، صحیح بخارى، ج 8، ص 121، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422ق.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۴۶
R. M
چهارشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۴۵ ب.ظ

استناد امیر المؤمنین (علیه السلام) به حدیث غدیر


سید مهدی موسوی ادّعا می کند که حضرت علی «علیه السلام» در هیچ کجا به روایت غدیر برای امر امامت و ولایت خود استناد نکرده اند. قطعا منشأ این چنین سخنانی جز عدم اطلاع در مباحث اعتقادی نمی باشد، چرا که با اندک تأمّل و مطالعه در کتب فریقین روشن می شود که علی «علیه السلام» نه تنها در مواقع مختلف مانند جلسۀ شورای منصوب از ناحیۀ عمر (1) و نیز در عصر خلافت خود (2) و دیگر موارد، به روایت غدیر استناد کرده اند، بلکه در مواردی از حاضران در مجلس نسبت به امر ولایت غدیر شهادت گرفته اند. چگونه ممکن است این احتجاج با توجه به شرائط زمانی و مکانی آن، تنها برای یاد آوردن دیگران نسبت به محبوبیّت و یاوری شان باشد؟!


مسلّم است که دوستی با پیامبر نیازی به تکرار کردن و تأیید حاضران ندارد، بلکه امر مهمی چون جانشینی بلافصل بعد از رسول است که باید آن را تکرار و از همگان نسبت به آن اقرار بگیرند. در ذیل فقط به چند نمونه از کتب شیعه و کتب اهل سنّت استناد می شود، تا حقیقت بر شخص منصف پوشیده نماند.

کتب شیعه

1.    خطبۀ وسیله

در اصول کافی، «کِتَابُ الرَّوْضَة»، خُطْبَةٌ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ «علیه السلام» وَ هِیَ خُطْبَةُ الْوَسِیلَة»، آمده است که

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۴۵
R. M
چهارشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۱۳ ب.ظ

اثبات امامت علی «علیه السلام» در قرآن


سید مهدی موسوی ادّعا می کند که امامت حضرت علی «علیه السلام» در قرآن نیامده است.

او که مدّعی است زمانی شیعه بوده است، گویا دربارۀ هیچ یک از مباحث اعتقادی شیعه اطلاعاتی کسب نکرده است، چرا که قرآن به وضوح امر امامت حضرت علی «علیه السلام» را بر همۀ جهانیان آشکار ساخته است.

یکی از آیاتی که این ادّعا را ثابت می کند، آیه 67 از سورۀ مبارکۀ مائده است که به آیۀ ابلاغ مشهور می باشد؛
«یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»؛ «ای پیامبر! آن چه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن؛ و اگر چنین نکنی، رسالت را انجام نداده ای. خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، حفظ می کند»
بسیاری از روایات اهل سنّت، به صراحت نزول آیه را دربارۀ حضرت على «علیه السلام» بیان داشته اند، که در ذیل به سه روایت اشاره می شود:

1. روایتی در کُتب علماء اهل سنّت وجود دارد، که نشان می دهد در زمان پیامبر (ص) آیه را با عبارت (إنّ علیّاً ولیُّ المؤمنین) و یا (إنّ علیاً مَولَی المؤمنین) تفسیر و یا تعلیم می داده اند، چنان که ابن مردویه (م. 410 ق)، به نقل از عبد الله بن مسعود چنین می آورد:
«کنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله علیه و سلم یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ان علیا مولى المؤمنین وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس» (1)؛  «ما در زمان رسول الله (ص) آیه را این گونه می خواندیم: آن چه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علی مولای مومنین است» را به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن، و اگر چنین نکنی، رسالت او را انجام نداده ای»
در بعضی دیگر از کتب تفسیری، مانند الدر المنثور (2)،  فتح الغدیر (3)،  نیز این روایت نقل شده است. همین روایت را آلوسی در تفسیرش با جملۀ «إنّ علیاً ولیُّ المؤمنین» ذکر کرده است. (4)

2.  ابن أبی حاتم رازی (م. 327ق) به نقل از پدر خود از ابوسعید خدری چنین می آورد:
«نزلت هذه الآیة یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فی على بن أبی طالب» (5)؛ «ابو سعید خدری گفت: این آیه دربارۀ علی بن ابی طالب نازل شده است» ابن مردویه (6) (م. 410 ق)، ابو نعیم اصفهانی (7) (م. 430 ق)، واحدی نیشابوری، (8) (م. 468ه ق) و دیگران هر یک با سند خود از ابوسعید خدری این حدیث را نقل کرده اند.
3. حاکم حسکانی (از دانشمندان قرن پنجم) به نقل از ابن عباس و جابر بن عبد الله می گوید:
«أمر الله محمدا أن ینصب علیا للناس لیخبرهم بولایته فتخوف رسول الله ص أن یقولوا حابى ابن عمه و أن یطعنوا فی ذلک علیه فأوحى الله إلیه: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الآیة، فقام رسول الله بولایته یوم غدیر خم» (9)؛  «خداوند به پیامبرش دستور داد علی را برای مردم منصوب کرده، آنان را از ولایتش آگاه کند؛ پس رسول خدا نگران بودند که مردم بگویند وی این مقام را از سوی خود به پسر عمویش بخشید و در این باره طعنه زنند؛ پس خداوند به ایشان وحی کرد: «ای رسول آن چه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، برسان ...» پس رسول خدا 6 به اعلان ولایت علی 7 در روز غدیر اقدام فرمود»هم چنین حاکم حسکانی به نقل از ابو هریره آورده است:

«... فأنزل الله عز و جل: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فی علی بن أبی طالب، وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ، وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» (10)؛  «خداوند نازل کرد: «ای رسول آن چه از طرف پروردگارت دربارۀ علی بن ابی طالب نازل شده است را برسان و اگر چنین نکنی، رسالت او را انجام نداده ای»
این روایات و دیگر روایات وارد شده در کتب اهل سنّت و شیعه، نشان دهندۀ ابلاغ رسمی و عمومی ولایت و رهبری امام علی 7 می باشد.

-------------------------------------------------------------------

(1) ابن مردویه، احمد، مناقب علی بن ابی طالب و ما نزل من القرآن فی علی، ص 239، ح 346، قم، دارالحدیث، 1422 ق.

(2) سیوطى جلال الدین، الدر المنثور فى تفسیر المأثور، ج ‏2، ص 298، کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى، قم، 1404 ق.

(3) شوکانى محمد بن على، فتح القدیر، ج ‏2، ص 69، دار ابن کثیر، دار الکلم الطیب، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1414 ق.

(4) آلوسى سید محمود، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، ج‏3، ص: 359، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1415 ق.

(5) ابن ابى حاتم عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم (ابن‏ابى‏حاتم)، ج‏4، ص: 1172، مکتبة نزار مصطفى الباز - عربستان سعودى، چاپ سوم، 1419 ق.

(6) ابن مردویه، احمد، مناقب علی بن ابی طالب و ما نزل من القرآن فی علی، ص 239، ح 345، قم، دارالحدیث، 1422 ق.

(7) ابونعیم اصفهانی، احمد، النور المشتعل من کتاب ما نزل من القرآن فی علی «علیه السلام»، ص 86، ح 16، تهران، وزارة الارشاد، 1406 ق.

(8) واحدی نیشابوری، علی بن أحمد، أسباب نزول القرآن، ص: 204، ح 403، تحقیق کمال بسیونی زغلول، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1411 هـ.

(9) حسکانى عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج 1، ص 256، ح 249، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران، چاپ اول، (1411 ق).

(10) حسکانى عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج 1، ص 249، ح 244، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران، چاپ اول، (1411

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۱۳
R. M
سه شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۰۰ ق.ظ

حرف تکراری، ممنوع. تحلیل ها، تولید خودمان است

قصد داریم ضمن تلاش برای جمع آوری اطلاعات بیشتر درباره سید مهدی موسوی، یادداشت هایی درباره مطالب وی بنویسیم و نظرات شما درباره این یادداشت ها و تحلیل ها را دریافت و اطلاع رسانی کنیم.

قصد ما روشن شدن حقیقت است اما امیدواریم دچار موانعی مثل فیلترینگ از سوی نظام حاکم و یا هک از سوی اپوزوسیون و ... نشویم.

از همین جا از موافق و مخالف تقاضا می کنیم قبل از تصمیم برای خاموش کردن این صدا، کمی صبر کنند و ببینند چقدر انصاف در تحلیل هایمان خواهند دید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۰۰
R. M
سه شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۰۰ ق.ظ

تحقیق میدانی پیرامون سید مهدی موسوی

به دنبال اطلاعاتی درباره گذشته سیدمهدی موسوی هستم تا فارغ از بیان خودش، نشانه ها و تحلیل هایی را بیابم.

کسی را پیدا کردم که اطلاعاتی درباره گذشته سید مهدی موسوی داشت.

از او خواستم وبلاگی راه بیندازد و آنچه می داند در فضای وب منتشر کند اما وی مخالفت کرد.

علت مخالفتش را پرسیدم.

اظهار کرد که آن قدر سیدمهدی موسوی و جریانی را که از وی حمایت می کنند، قابل اعتنا نمی داند که زمانی را برای نوشتن صرف کند.

نظر من این نیست. به نظرم می رسد که با وجود اشکالات روشنی که در تبیین های سید مهدی موسوی به نظر می رسد، بازهم عده ای از مخاطبان، فریب این بازی رسانه ای را خواهند خورد و لااقل سوالاتی برای دیگران ایجاد می شود. به نظرم ما درباره این سوالات مسئولیت داریم و باید تلاش کنیم برای حل آنها قدمی برداریم.

آن رسانه ها می خواهند ادعاهای خود را یک بار دیگر از زبان کسی که روزی در حوزه درسی می خوانده است بیان کنند و متاسفانه سید مهدی موسوی نیز وارد این بازی رسانه ای شده است.

دلیل دیگری که به نظرم راه اندازی این وب ضرورت دارد، آن است که شاید فضایی برای دریافت نظرات خود سید مهدی موسوی فراهم شود تا بدون دخالت رسانه ای شبکه های وهابی و اعمال بی انصافی هایی که در اجرای برنامه هایشان سراغ داریم، بدون وارد شدن در تکنیک به جای حق جویی، پاسخ نقدهایمان را از خود وی جویا شویم.


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۰۰
R. M